امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

بهانه قشنگ زندگی

بدون شرح

    تو ... تنها واژه تمام زندگی منی با تو جمله ساختن سخت نیست چون تو برایم کتابی ناتمامی پر از حرف های نا گفته پر از شعرهای نا خوانده پر از احساسی برای من تو پر از منی و من پر از تو ...
28 فروردين 1392

آغاز وبلاگ نويسي سال 92 با كمي تأخير

سلام بهار زندگي مامان و بابا بهار آمدسفره ای بزرگ گسترد و بی دریغ همه ما را به مهمانی خویش  خواند .   امیدوارم با آمدن بهاردلهايمان به صفای بهار ، به سرسبزی ایمان ، همچنين  بکوشیم چون ابرهای بهاری با مردم به مهربانی بجوشیم . امسال تا لحظه آخر ، در تكاپوي خريد ماهي و سبزه و خرده ريزهاي سفره هفت سين بوديم و بلاخره سر ساعت 14:25 نشستيم دور سفره و دعاي سال تحويل رو با بالا رفتن دستاي كوچولوي تو خونديم به اميد اينكه خداي مهربون به خونه و خانوادهامون به بركت دستاي كوچك تو سلامتي و بركت عنايت كنه خداي مهربون مثل هميشه ازت ممنونم كه پسر كوچولوي شيطون و مهربوني به ما دادي به اسم امير محمد...
24 فروردين 1392
1